مینیمالیسم دیجیتال! اصلا اسمش قلمبه سلمبه است. وقتی رفتم سراغش که بخونم، فقط بخاطر جلد نارنجیش جذبش شدم. درکی از اسمش نداشتم، اما فصل اول قشنگ شروع شد، انگار من بودم که سالهاست روالم اینگونه است. وقتی ازم میپرسیدند چجوری میتونی این شکلی باشی، هیچ جوابی نداشتم. خیلی نمیخوام مقدمهچینی کنم، تو این اپیزود هم کتاب رو بررسی میکنیم هم چرا و چطورش رو.
محتوای پادکست:
اینجوری شروع کنیم، من به واسطه علاقهام به فضای وب و کامپیوتر به انضمام اینکه حتی رشته تحصیلیم مهندسی فناوری اطلاعات بود، بازهی زمانیای، زیاد در فضای وب میچرخیدم. هرچی رو سرچ میکردم و از فضای مجازی هم نگم براتون که کلی زمان توی اون موقع که وی چت و … بود میگذروندم. تا زمانی که کتاب معروف نیکلاس کار به اسم کمعمقها یا shallows رو خوندم. اون کتاب مثل بمبی وسط ریتم زندگیم بود. طرز فکرم رو به کلی نسبت به زندگی و سبک مطالعهام تغییر داد. اما چطور؟
«هدف» کلمهای بود که باعث این تغییر شد. اگر بخواهیم از روال امروز بهش نگاه کنیم، ساعات زیادی رو توی فضای مجازی بیهدف میچرخیم. اینکه شما چه محتوایی میخونید اصلا مهم نیست. اخبار دنیا، علمی، یادگیری و غیره و غیره. تازه این خوبش هست که به عنوان مثال چیزی یاد بگیرید.
من زمانی انسان بودم!
«من زمانی انسان بودم» اولین جمله کتاب، به نقل از اندرو سالیوان، مفسر و وبلاگ نویس بانفوذ است. کوتاه اما پرمعنی. این روزها یادمان رفته انسان بودن. از نظر تکاملی، مغز انرژی و پردازشهای زیادی رو انجام میده تا متوجه یک حس یا رفتار فردی دیگر شود. به همین دلیل است که میگویند انسان ذاتا موجودی اجتماعی است. شبکههای اجتماعی و فناوری به کمک ما آمدند تا انجام برخی کارها آسانتر شود و ما انسانها به کارهایی برسیم که خیلی وقتشان را نداشتیم. مثل وقت گذراندن با خانواده و دوستان، مثل زمانی برای خلوت کردن. اما این اموجیها آمدند و ما یادمان رفت که حس حضور داشتن یعنی چه؟ نمیخوام بگم صد در صد از فضای مجازی بیاین بیرون و باهمه قطع ارتباط کنید. اصلا ضدفناوری نیستم، فقط مثل همیشه میگم هارمونی و تعادل را رعایت کنید. حرفی که سبک زندگی مینیمالیسم دیجیتال میزنه. مینیمال بودن در این سبک زندگی یعنی یاد بگیریم با صرف کمترین زمان بیشترین بازده رو بگیریم. نکات خیلی خوبی در این کتاب ذکر میشه و جزو معدود کتابهای توسعه فردی بود که خوشم اومد.
روزی چند بار به بهانه دیدن ساعت، صفحه گوشیتان را روشن میکنید؟ چند بار شده بی دلیل و از سر حوصله سر رفتن، حتی در ترافیک گوشیتان را به دست گرفته اید و بعد گذر زمان رو فراموش کردید؟ مثلا خواستید 5 دقیقه بچرخید در حالی که به خودتون اومدید و متوجه میشید حداقل یک ساعت است پای گوشی یا خواندن اخبار هستید؟ موضوع مهم و نکته کلیدی این است که ما بعضی چیزها را نمیتوانیم جبران کنیم. مهم نیست چقدر پولدار یا فقیر باشید. زمان تنها چیزی است که هیچوقت قابل جبران نیست. و ما این روزها حسابی ارزش آن را از یاد بردهایم. همه چیز را میتوان با سادهترین ابزار حل کرد. مثلا خریدن یک ساعت به جای اینکه به بهانه ساعت، مدام گوشیمان را چک کنیم!
وقتی حرف از زمان میشه، شنیدید که میگن قدیما بهتر بود. آدم ها برای دیدن همدیگر یا حتی رساندن خبر، باهم رو در رو صحبت میکردند. تمرکز بیشتر بود. انگار همه چیز باکیفیتتر بود، تا زمانی که اولین فناوریهای ارتباطی شکل گرفت. مگر هدف این فناوریها اتصال بیشتر بین آدمها نبود؟ پس چرا این روزها انقدر نگران عواقب استفاده بیش از حد هستیم؟ حقیقت این است که وقتی از چیزی استفاده نکنید، ممکن است فرسوده و از کار افتاده شود. مغز هم همین است، وقتی پردازشهایی که طی هزاران سال تکامل شکل گرفتهاند، مثل توانایی تشخیص احساسات فرد دیگر، مثل ارتباطات رودر رو، را می آییم و با یک اموجی سر و تهش را هم میآوریم، مغز دچار مشکل میشود. مثلا همین که شما دیگر مثل قبل نمیتوانید تمرکز کنید. با خودتون میگید نمیدونم چرا اینجوری شدم؟ چرا انقدر خسته میشم؟ چرا برای رسیدن به هر هدف و آرزویی انقدر کُند عمل میکنم؟ و هزار چرای دیگر. نمیگم همش تقصیر تکنولوژیه، میگم تقصیر ما آدمهاست که افراط میکنیم. تقصیر ماییست که یادمان میرود برای حل یک معادله لازم نیست کارهای بزرگ کنیم. باید قطعه قطعه و از تیکههای کوچک شروع کنیم. مثل همین رعایت استفاده از تکنولوژی.
مینیمالیسم دیجیتال میگه:
هدفمند از تکنولوژی استفاده کنید. یعنی اگر یکی از این اپلیکیشنهای مانیتورینگ روی گوشیتون نصب کنید و ببینید روزانه چقدر وقت گرانبها رو صرف چرخ زدنهای بیمورد در فضای مجازی و وب میکنید، در حالیکه میتوانید کلی کار انجام دهید و هدفمند از اینترنت استفاده کنید. شوکه میشید. و مغز بیچارهای که داره دور خودش میچرخه تا بفهمه این همه بیحسی و حجم اطلاعات بیمورد از کجا نشات میگیره. دقیقا کلمه بیحسی! اصلا بگوییم همه چیز زیر سر دکمه لایک است؟ اینکه به جای اینکه بنویسیم به به چقدر عالی، یک لایک کنیم؟ اصلا لایک نکنیم؟ پس چیکار کنیم؟
کتاب با رویکرد خوبی صحبت میکنه، در قسمت دوم میاد راه حلهایی رو میگه که چجوری مدیریتتر شده زندگی کنیم.
راهحلها:
برگردیم سر خودم که کلی وقتمو توی فضای وب میگذروندم. وقتی کتاب کم عمق ها رو خوندم و اثرات تخریبی استفاده بی رویه از اینترنت رو فهمیدم، تصمیم گرفتم که این اعتیاد شدیدم رو ترک کنم. نگم براتون که اوایل چقدر سخت بود و چقدر اذیت میشدم. اما وقتی نتایج بهتر رو دیدم، انگار دیگر میلی به بازگشت به عقب نبود. وقتی تصمیم گرفتم کمتر استفاده کنم، شروع کردم به پاک کردن اپلیکیشنهایی که اصلا استفاده نمیکنم. یعنی الزاما هر اپلیکیشنی که باب بود رو نداشتم و فقط آنهایی که استفاده میشد را نگه داشتم. امروزه مثلا تیک تاک هست، واتس اپ هست، تلگرام هست، اسنپ چت و … میخوام بپرسم یعنی انقدر مهمه که توی همه فضاها باشیم؟ سپس شروع کردم به خاموش کردن نوتیفیکشنها یا اعلانها. اوایل خیلی سخت بود، هی میرفتم نگاه میکردم. بعد از حدود یک هفته، انگار یادم میرفت چک کنم و بعد سر زمانی که تعیین کرده بودم، مثلا ساعت 7 تا 8 شب میشستم پاش و به پیامها جواب میدادم. اینجوری کلی زمان به دست آوردم. حالا وقت بود که به کلی کار دیگه برسم، مثلا کتاب بخونم، پیش خانواده باشم یا اصلا موسیقی گوش بدم و یا حتی زودتر بخوابم. مشکل کم خوابیم به طور معجزه آسایی حل شد.
این رویه ادامه پیدا کرد، و خواندن حتی چند صفحه قبل از خواب به برنامه زندگیم اضافه شد. کمکم یاد گرفتم برای هرکاری برنامهریزی اصولی کنم. دیگر بهانهای برای استراحت و سفر نبود. من به همه کارهام میرسیدم و زمان اضافی رو هم به یادگیری میپرداختم. نمیخوام بگم که همه باید مثل من رفتار کنید، اما مینیمالیسم زندگی کردن رو شدیدا توصیه میکنم. و طی این سالها این عادت خوب برای من ماندگار شد. علی رغم اینکه امروزه به فعالیتهای زیادی میپردازم اما همان سبک را ادامه دادهام. رسیدگی به پیامها و تعاملات اجتماعیام بسیار زمانبندی شده است. از ساعت 10 شب به بعد کلیه اپلیکیشنهای ارتباطیام به حالت فوکس مود یا خاموشی موقت میرود. و من بدون استرس به کارهایم میرسم و با تمرکز بیشتری هستم.
نمیتونید تصور کنید که چقدر از نظر روانی میتونید تغییر کنید
و اگر نگران طرز فکر آدمها هستید باید بهتون بگم که کمتر از یک هفته به این روال عادت میکنند و وقتی تغییرات مثبت رو توی شما ببینند ناخودآگاه آنها هم به این رویه رو می آورند.
اینگونه میشود که وقتی باهم به کافهای میروید، به جای اینکه آنجا هم سرتان در گوشی باشد، با یکدیگر صحبت میکنید و کلی زمان ارزشمند دارید. میتوانید به فعالیتهای متعددی بپردازید و کیفیت زندگیتونو بالا ببرید.
اینم بگم که اگر اهل کتاب صوتی و پادکست هستید، موقعی که به این موارد گوش میدید، اعلانهای دیگر اپلیکیشنها رو ببندید، که حواستان را پرت نکند و با تمرکز بتوانید بشنوید. در بین این همه پیشرفت کلی فعالیتی کشف میکنید که ازشون لذت میبردید و وقت نمیکردید بهشون برسید و شبیه آرزو شده بودند. مثلا ممکنه دلتون میخواسته به طبیعت برید یا فرصت بیشتری برای ورزش داشته باشید اما همیشه خسته بودید و به کارهاتون نمیرسیدید. وقتی تمرکز بیشتری داشته باشید و طبق برنامه ریزی پیش برید میبینید که کلی زمان خالی هست. هم فناوری به کمکتون اومده، هم اینکه از زندگی بیشتر استفاده میکنید.
شاید در خلال این همه اتفاق خوب وجدان بیدارتری داشته باشیم و با مسئولیت بیشتری زندگی کنیم. یادمان باشد هر جامعهای را مردمش میسازند، اگر حس همدلی و اتحاد بین مردم مثل الان روز به روز کمتر شود، توقع بهبود وضعیت زندگی فردی و اجتماعی نداشته باشید. یادمان باشد ما انسان هستیم، و نیاز به همکاری اجتماعی داریم.
مینیمالیسم دیجیتال: یافتن زندگی متمرکز در یک جهان پرهیاهو، نویسنده: کال نیوپورت، ترجمه سمانه پرهیزکاری. انتشارات میلکان.
این کتاب رو بهم هدیه دادند، جنس کاغذش کاهیه و دو بخش و هفت فصل داره. بخش اول مبانی اصولی هست و بخش دوم تمرینها
و بخش آخر صحبتهام رو به بررسی کتاب اختصاص میدهم: این کتاب با نام اصلی digital minimalism در سال 2019 منتشر شده است. در ایران تا جایی که من جستجو کردم، سه ترجمه و ناشر دارد، میلکان، نوین و نشر خوب. حالا اگر بیشتر هم هست دیگه نمیدونم. در خصوص ترجمه باید بگم من ترجمه نشر میلکان رو خوندم و قابل قبول بود. یعنی کتاب اونجوری سخت نیست که فکر کنید باید خیلی دستکاری توش کرد و ترجمههای متفاوت با هم تفاوتهای فاحش دارند. جنس کاغذش بالک بود و از نظر محتوا میتونم بگم که 70 درصد موارد بسیار خوب و کاربردی بودند. در مورد 30 درصد بقیه بدین خاطر است که تکرار مکررات است و ممکنه بعضی جاها خسته شید. اگر هم علاقه مند به شنیدن نسخه صوتی یا خواندن نسخه الکترونیک هستید، این فرمتها نیز موجود است.
امیدوارم مینیمالیسم دیجیتال بتواند یک مسیر سازنده برای استفاده و بهرهبرداری از جدیدترین نوآوریها به نفع شما ایجاد کند، نه اینکه فرهنگ و شرکتهای دارای اقتصاد مبتنی بر توجه، سرمایه بیشتری جذب کنند و تیشه به ریشه انسان بودن و مغز بزنند. به امید روزی که بگوییم فناوری کمک کرد که انسان بهتری باشم.
اگر علاقهمند به خواندن نقد مفصل کتاب میمنیمالیسم دیجیتال هستید، روی این لینک کلیک کنید.
«این نوشته به صورت پادکست تهیه شده است که میتوانید از کانال بوک مگ یا کست باکس بشنوید»